دانلود آهنگ سهراب به نام آدم
عوامل تهیه کننده این آهنگ:
/ تنظیم کننده: حمید روهان / میکس و مسترینگ: حمید روهان
متن آهنگ سهراب آدم
───├ ● ♬♩♫♪♬ ● ┤───
یه رو بد یه رو خوب
یه رودخونه پر خون...
ماهی شده خوده غول
آبی نی که بده جون...
آنی میشه روز به روز
همه چیتون رو به مود...
اون موقع ست که روبه روت
دیده میشه کلی دود...
سیاره ای توی گور
بین تاریکیو نور...
حیواناتی لای نون
خورده میشن با یه دوغ...
آفتاب زده لبه بوم
منم زیر سایه بون...
تو فکر یه راه دور
حتی توی خوابمون...
ایراد داره کارمون
چه برسه تو دنیایی پر از دزد و پاسبون...
امشب کمه شاممون
اینه وضع حالمون...
گشنه کشته واسه پول چون خشکه پشته آرزوش
رفته کل آبروش اینه راه آب جوب...
هدف چیه زمین یا که آسمون
ساختنه یه راه شیری از وسط شهرتون...
یا که با پا له کردنه مردمانه خوبتون
میشه بگی ما چی هستیم واستون...
آدم یا که برده یا یه بی پناه با جنون
تا بدونی بنده نشی یه میله ی سرده پر زندان یه نرده...
که توش نفسامون بنده
حسادتو اسارت و اثابت شلاق روی جسارت جماعت...
داد جراحتو بدم جنازتو دادن تحویل این جامعت
الان انتها خاتمست ....
یعنی سرآغاز راه من
تا بسازم تا راه برم نا بلد حتی با غلط تا ابد رپ کنمو...
ذره ذره درد های آخرم
بیشتر از دردهای بی شمار مادرم...
با قلم کنم حکاکی رو تنو روحو باورم
که خدا بودو مادرم یاورم...
اگر من مستم و دیوانه و کافرم
گر رخ تو دیدمو منم به سمته تو آمدم...
رسیدم به قله و حالا به دنبالِ بالمم
کورس...
عجب زمانه ایی عجب بهانه ایی دادی به من تا بگویم تو که در آن خزانه ایی
چه میدانی کودکانه گرسنه ایی / سربازان فراره ای دردو بلا یا که از آن خرابه ای / دار ودا ع نهاده ای...
با روح خود خدای خود در مسیره امواجو موج
تاریکیه که نورو کشت...
دهان هایی که بسته شد با زور و مشت
پشته هر آن چه آرزوست نا امید از بودن توست...
ورس۲
منم بودم پسرک بازیگوش ناخلف...
در درونه این آدمک که در این جهان تنها بود
همه اینه سایه بودن اونم اینه بادها بود...
انگاری که جسمی نبود تنش توی خاکها بود
تولدی بینه مردمانی بی عاطفه پوچ خالی...
همه پی لقمه ایی نون اما توی جیب خالی
ولی امروز اون روزیه که میشکونه مرزارو...
با عقیده بی عقیده میشنویم از دفترش این حرفهارو
تا که به ما بگه دردهاشو...
دارو بدیم یا که ببندیم این زخم هاشو
اینم بگم تنها ترم در آخرم...
یه آدمم روی زمین به دنبالِ یه آدمم
نوازش باد بود در آغوش خواب بود...
به یکباره صبح شد پلکه منم باز شد
سفره پر از نان بود استکانم چای بود...
زندگی آغاز شد پسرک آزاد شد و قصه ها تمام شد
───├ ● ♬♩♫♪♬ ● ┤───
دیدگاه خود را بگذارید